کلهرنیوز: با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرانقدر و تشکر بابت وقتی که در اختیار ما گذاشتین لطف کنید ابتدا بیوگرافی از خود برای خوانندگان بیان بفرمایید؟ برای اینکه قصد ندارم بیان شیوای شما قطع شود بعد از شغل و اساتید خود بفرمایید و خاطره ای در این همه سال که برای فرزندان این دیار زحمت کشیده اید بفرمایید؟

با نام و یاد خدا سلام و عرض ادب دارم خدمت همه هنرمندان گرامی و همه دوستان عزیز مسعود صادقی هستم. متولد ۱۳۳۵ فوق دیپلم آموزش ابتدایی معلم بازنشسته، فوق ممتاز خوشنویسی در یکی از روستاهای ماهیدشت به (نام عالی بر) به دنیا آمدم.

دو ساله بودم که به اسلام آباد آمدیم دوران کودکی و نوجوانی و اوایل جوانی خود را در محله ای به نام کوچه سید حشمت سپری کردم. شش ساله شدم که مرا در دبستان شاپور ثبت نام کردند (کمی بالاتر آموزش و پرورش فعلی) با آن زمستان های سرد و دوری مسافت بدون هیچ وسیله نقلیه‌ای واقعاً سخت بود ولی این دوران به پایان رسید در همین دوران علاقه زیادی به فوتبال داشتم شاید روزانه بیشتر وقتم را مشغول فوتبال با توپ پلاستیکی با بچه‌ها بودم. دوره دبیرستان را دبیرستان جامی (مدرسه هاجر فعلی نزدیک پاساژ محمدزاده) بود و تا کلاس نهم در این آنجا مشغول تحصیل بودم و در همین زمان بود که به خط خوشنویسی علاقه مند شدم.

اما کسی نبود که از من آموزش بگیرد و فقط خودم تمرین می کردم.

بعد از مدرسه جامی کلاس دهم به دبیرستان شاپور آمدم (هنرستان فنی چمران فعلی). بعد از قبولی در چهارم دبیرستان یا همان کلاس دهم در امتحانات ورودی دانشسرای مقدماتی کرمانشاه شرکت کردم و قبول شدم. ناگفته نماند من و آقای بهرامی هم محله و همسایه و دوست بودیم.

ایشان هم علاقه مند به خط و خوشنویسی بودند.

ایشان هم در امتحانات دانش سرای مقدماتی قبول شده بودند ما در دانشسرا در یک خوابگاه قرار گرفتیم، فرصت خوبی بود که با هم در این زمینه تبادل نظر کنیم.

آن زمان سال ۵۵ بود که به تحصیل در دانشسرای مقدماتی مشغول بودیم.

چند جلسه با آقای بهرامی خدمت استاد عطوفی رفتیم از خوشنویسان خوب کرمانشاه بود خط بسیار زیبا و دست پُر توانی داشت و دو جلسه هم خدمت استاد شادروان عباس عامریان که در تربیت معلم سمت مربی داشت رفتیم.

در سال ۵۶ من و آقای بهرامی در مسابقات خوشنویسی آموزشگاهی استان کرمانشاه شرکت کردیم و به عنوان نفرات برگزیده انتخاب شدیم و همان سال تابستان ما را برای اردو به رامسر بردند. در رامسر با استاد (احمد پیله چی) آشنا شدیم که هم اکنون از اساتید برجسته استان قزوین هستند.

در سال ۵۷ از دانشسرا فارغ التحصیل شدیم و آذر ماه همان سال برای خدمت سربازی ما را به سراب اردبیل فرستادند. اتفاقاً من و آقای بهرامی در یک گروهان و در یک خوابگاه قرار گرفتیم و خدمت سربازی زیاد طول نکشید با پیروزی انقلاب به شهرمان برگشتیم تا ۱۵ فروردین ۵۸ که بعد از آن ما را به عنوان معلم به روستای سنجابی (کوزران) فرستادند و تا پایان خرداد در استان بودیم. اول مهر ۵۸ من و آقای بهرامی به عنوان معلم به روستای باقر آباد رفتیم و یک سال در آنجا بودیم فقط جمعه ها به منزل می آمدیم. سال ۵۹ مرا به روستای چقازرد فرستادند که اوایل مهر ماه مدتی به علت بمباران تعطیل بود.

همین مهر ماه بود که در انجمن خوشنویسان ایران بصورت مکاتبه ای ثبت نام کردیم و در همان سال برای شرکت در امتحانات به تهران رفتیم چون هنوز کرمانشاه شعبه نداشت. در سال ۶۰ بود که به همت استاد جواری شعبه خوشنویسی کرمانشاه افتتاح شد و در همین سال ۶۰ بود که آدرس انجمن خوشنویسان را به آقای بهرامی دادم و ایشان را هم ثبت‌ نام کردند. دوره متوسط شاگرد استاد علی آقا حسینی بودم.

دورة خوش شاگرد شادروان استاد فرادی بودم و دورة عالی شاگرد استاد آقاجانی و دورة ممتاز هم شاگرد استاد آقاجانی و استاد جواری بودم. در خط شکسته دورة عالی شاگرد استاد مشعشعی و دورة ممتاز شکسته شاگرد استاد کابلی بودم.

در سال ۶۲ به پیشنهاد استاد جواری کلاسهای خوشنویسی را در اسلام آباد غرب برگزار کردیم مکان کلاس ها طبقه دوم کفش وین (فروشگاه ناصری جنب بانک کشاورزی مرکزی فعلی) اولین کلاس هنری در اسلام آباد غرب کلاس خوشنویسی بود.

بعداً کلاس تذهیب مرحوم شادروان عسکری و کلاس رنگ روغن احمد نوروزی شروع به فعالیت کردند.

در همین سال ها بود که یک کلاس خوشنویسی هم در کرند غرب داشتم. در سال ۷۲ تا ۷۴ به مدت دو سال در گیلانغرب کلاس داشتم.

در سال ۶۷ به عنوان معلم در دبستان والفجر مشغول خدمت شدم که دو نفر از دانش‌آموزان آن زمان که هم اکنون از هنرمندان برجسته کشور هستند در آنجا مشغول تحصیل بودند، یکی آقای رضا عاطفیان مجری توانا با اخلاق، با هوش صدا و سیمای کرمانشاه که آن زمان کلاس سوم بودند و دانش آموز بنده بودند و دیگر هنرمند خوش صدا و خوشنویس پُر توان و افتخار شهرمان آقای فرزاد حسینی که دانش آموز کلاس پنج ابتدایی بودند و در مراسمات برای دانش آموزان می خواندند.

در سال ۷۴ بود در حالیکه اسلام آبادغرب فقط ۳ نفر مدرک ممتاز داشتند(صادقی- بهرامی- منصوری) بنده را به عنوان مسئول شعبه اسلام آباد غرب انتخاب کردند و برای انتخاب مسئول شعبه هر دو سال یکبار انتخابات برگزار می شد که تا سال ۸۸ بنده به عنوان مسئول شعبه اسلام آباد غرب انتخاب شدم.

مدت مسئولیت اینجانب از سال۷۴ تا۸۸ طول کشید. تعداد ۱۴ نفر از شاگردانم ممتاز گرفته و اسامی آنها به ترتیب به اخذ گواهینامه: «ساسان منصوری – سیروس فیضی – سعید احمدی – سعید نجف زاده – حسن الفتی- عباس کاظمی- شادروان شهیده -فریده غلامی- شهرزاد اسماعیلی- خسرو عبدی- رستم مرادی زاده- شیردل کریمی- گلمراد سلیمی- یاسر رشیدی -عبدالرضا سوسنی» که همگی از خوشنویسان خوب کشور می‌باشند.

از کسانی که می‌توانند در کشور سرآمد و مطرح باشد می‌توان از آقای: «سعید نجف زاده- و نوجوان رضا نجف زاده –یاسر رشیدی- ساسان منصوری- بهروز دربی- حسن الفتی و در خط شکسته آقای محمد علی مرادی نیا» نام برد.

با توجه به اینکه هنر خوشنویسی هنر مقدسی است که آن را هنر قدسی می نامند و کاملاً یک هنر اصیل ایرانی است بخصوص خط نستعلیق و شکسته نستعلیق ولی آنچنان بهایی به آن نمی دهند و در این زمینه هزینه کافی نمی کنند دولت در ورزش فقط برای فوتبال هزینه می‌کند و در هنر فقط برای تئاتر، دیگر هنرها در حاشیه قرار دارد.

خاطراتی ماندگار و به یاد ماندنی در دوره مسئولیتم: در سال ۷۹ اوایل مهرماه بود که جشنواره خوشنویسی زنان کشور در کرمانشاه برگزار گردید و اساتید خوشنویسی برای داوری مسابقات به کرمانشاه آمده بودند من با استاد جواری تماس گرفتم و گفتم اگر امکان دارد با استاد امیرخانی صحبت کنید تا به اسلام آباد بیاید هم از نمایشگاه خوشنویسی که برگزار کرده بودیم بازدید کنند و هم برای ناهار آنها را به ریجاب ببریم اگر قبول کردند یک روز زودتر به من خبر دهید تا مقدمات ورود را آماده کنیم روز بعد استاد گفت قبول کردند می‌آییم.

گفتم استاد تعداد چند نفرند؟ استاد گفتند: تقریباً ۱۰ نفر، ما هم با بچه‌های اسلام‌ آباد و سرپل ذهاب برای ۳۰ نفر غذا، میوه و شیرینی آماده کردیم با بچه های انجمن ۲ عدد پلاکارد خیر مقدم نوشتیم یکی در ابتدای ورودی شهر و یکی درب مجتمع غدیر نصب کردیم فردای آن روز مهمان ها رسیدند.

اساتید وارد مجتمع شدند و از نمایشگاه بازدید کردند و داخل اتاقی که تدارک دیده شده بود میوه و شیرینی میل کردند. استاد از آثار نمایشگاه ۶ اثر را انتخاب کردند و با خود بردند که یکی از آنها سوره حمدی بود از بنده بعد از یک ماه مبلغ صد و بیست هزار تومان برای تشویق بچه‌ها فرستادند که با رضایت صاحبان اثر ۵۰% مبلغ را برای هزینه‌ها به انجمن کمک کردیم و ۵۰ درصد بقیه مبلغ را بین افراد تقسیم کردیم.

نیم ساعت بعد از استراحت استاد و همراهان؛ متأسفانه آن روز مصادف شده بود با فوت پدر آقای بهرامی که همراه اساتید درب منزل آقای بهرامی رفتیم و به ایشان تسلیت گفتیم.

بعد راهی ریجاب شدیم. استاد کابلی خیلی خوشش آمده بود گفتند: «عجب جای با صفایی با هوای مطبوع و روان». استان سلحشور هم بسیار تعریف کردند.

اساتید مهمان عبارت بود از: استاد امیر خانی و همسرش- استاد کابلی و همسرش- استاد سلحشور- استاد اقبال آقا – استاد جواری- استاد اکبری و دکتر جعفری معاون ادارة کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه و خوشنویسانی از سرپل ذهاب.

کلهرنیوز:سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتین استاد.

این خبر را به اشتراک بگذارید :