کافی است مروری داشته باشیم بر دهه های گذشته و ببینیم افراد در آن دور ها چگونه زندگی می کردند . اگر به خاطر داشته باشید در اوایل بعد از انقلاب تا اواخر دهه ۷۰ هر تحصیل کرده ای به راحتی در هر اداره ای که تمایل داشت مشغول به کار می شد و اگر از کار در اداره مربوطه ناراضی بود به راحتی خارج شده و جذب اداره دیگری می شد و در آنجا فعالیت می نمود و دولت هم به راحتی این افراد را تحت کنترل داشته و با توجه به توانایی آنها اغلب هم بازدهی مناسبی داشته و مردم هم همگی به آنها اعتماد داشتند و ثمره این اعتماد تا امروز نیز ادامه دارد .

افراد جامعه تا چندی پیش بدون هیچ دغدغه ای انواع مسئولیتهای مدیریتی و سیاسی را به این افراد واگذار کرده بودند و سایر افراد نیز به صورت ریز و درشت در حوزه بازار و تولید و سایر صنوف مشغول به فعالیت شده اند . ولی امروز کسی حاضر نیست به هزار دلیل از اداره ای خارج گردد و دست به هر کاری می زند تا در جایگاه خود باقی بماند .

اما تلاش دولت برای بالا بردن سطح سواد افراد جامعه و ایجاد دانشگاههای متعدد و همچنین ایجاد درآمد برای تحصیل کرده های قبلی دانشگاهها بعنوان اساتید و سایر صنوف در این حوزه مثمر ثمر نبوده و باعث شده تا تحصیل کرده های دانشگاهی همیشه طلبکارانه به جامعه نگاه کرده و دولت را مقصر اصلی این فاجعه دانسته و اینک با پر شدن ظرفیت ادارات از پرسنل مفید و غیر مفید این افراد نتوانسته اند جذب ادارات مربوطه گردند و معدود افرادی نیز که بر هر طریقی موفق شده اند که وارد دستگاههای دولتی گردند بعلت بالا رفتن سنشان و برآورده نشدن خواسته هایشان درصدد تلافی ، بیشتر به جمع کردن منافع برای خودشان تلاش می کنند تا با پستهایی که در اختیار آنها گذاشته اند تا در صدد رفع مشکلات مردم برآیند و خیلی از مشکلات و ناهنجاری های دولت از این سیستم فکری که مربوط به بعضی از افراد با این طرز تفکر می باشد به وجود می آید .

شما فرض را بر این قرار بدهید که ۷۰% درصد افراد جامعه جذب ادارات دولتی شده اند به نظر شما چه اتفاقی می افتد ؟ بقیه کارها را چه کسی انجام می دهد .

چه کسی تولید می کند چه کسی از مرزها مراقبت می کند ؟ چه کسی کارهای خدماتی را انجام می دهد و هزاران شغل دیگر که بدون گرداننده باقی می ماند .

وقتی حقوق افراد دولتی نیز زیاد می گردد آنها برای خرید واد بازار شده و تورمی را به وجود می آورند که جبران آن تا چندین سال میسر نخواهد شد .

دولت نیازی به تحصیل کرده های دانشگاهی جهت راه اندازی کارخانه ها ندارد . آنها نیاز به تکنسین دارند . تکنسین هم با آموزش های کوتاه مدت روش کار کردن با دستگاهها را یاد گرفته و می تواند به کار خود مسلط گردد .

بدنه دولت هرچه لاغرتر باشد به نفع خود جامعه نیز می باشد ، اداره های چاقتر تر زمینهای بیشتری می خواهند ، شهر راه کوچکتر می کنند ، خانه ها گرانتر می شود ، رفت و آمد سخت تر می شود ، هزینه ها بالاتر می رود ، بهانه ها برای جمع آوری انواع عوارض و مالیتها بالاتر می رود .

شما فرض را بر این قرار دهید که یک بانکی با ۵ نفر نیرو تمام خدمات بانکی موجود در جامعه را به شما ارائه می دهند و حال شما و دیگران تلاش می کنید برای استخدام بچه های خود در همین بانک به هر دری زدی و آنها نیز جذب بانک شده اند به نظر شما بانک از چه راهی می تواند حقوق آنها را برآورده کند .

غیر از این است که باید از خدماتی که به شما می داده چشم پوشی کرده و یا آنها را کمرنگ تر کند . استخدام در سایر دستگاههای دولتی نیز به همین شکل می باشد . در راهنمایی ، دارایی ، گمرک و اکثر ادارات همین موضوع صدق می کند .

افراد جامعه باید از کارهای اداری فاصله گرفته و بیشتر به سمت تولید حرکت نمایند . ایران سرزمینی پهناور با خاکی غنی و آب و هوای مناسب می باشد .

پس بهتر است وقت خود را بیهوده تلف نکرده و سالهای باقی مانده از عمر خود را به بطالت نگذرانیم و کاری کرده تا مردم در آینده به این نسل حاضر در این دوره افتخار کنند ، همانطور که ما به نسل قبل از انقلاب افتخار کرده و آنها را محترم می شماریم و اکثر کارهای اجرایی جامعه را بعهده آنها گذاشته ایم و همیشه نیز به آنها اعتماد داشته ایم .

ایمان و اطلاعات دو بال مهم برای رسیدن به اهداف و آرزوهایمان می باشد . چه بهتر آرزوهای قشنگ تری داشته باشیم و بعنوان یک ایرانی در هر جایی که هستیم به اندازه توانمان در جهت پیشبرد اهداف مملکت عزیزمان به نحو احسنت تلاش نماییم .

احسان اسدی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید :