گرچه خانه کوچک به نظر می‌آید، اما مجموعه‌ای از اتاق‌های به هم پیوسته است، روزنه‌ای با سقف کوتاه یک اتاق را به دیگری وصل می‌کند و در آخرین آنها کارگاه تانه بافی(دستبافته‌های کلاته خیج که از آن به عنوان حوله یا رو میزی در شهرها استفاده می‌شود) قرار دارد.

از طیغون گرفته تا صنم و بقیه زنان کلاته خیجی همه این دار را دارند و هر عروسی که به خانه می‌آید نیز بخوبی می‌داند قرار است بخشی از هزینه‌های خانوار را با پارچه بافی متقبل شود. سکینه الان نزدیک به ۷۰ سال دارد و می‌گوید از هشت یا ۹ سالگی مادرش او را پشت دستگاه نشانده و یادش داده چطور ببافد، هر ماکو که پرتاب می‌شود لحظه‌ای از عمر اوست که در تار و پود پارچه پنهان می‌شود. همسرش با چند بچه قد و نیم قد خیلی زود بر اثر تصادف می‌میرد و بعد پسرهایش را از دست می‌دهد‌ و تنها دخترها برایش می‌مانند.
زمستان سال گذشته برف زیادی باریده بود و سقف گلی خانه سکینه هم توان تحمل این برف را نداشت. همین پارچه بافی با چشم‌هایی که از دیابت کم‌سو شده‌اند او را از ریزش سقف نجات داد و باعث شد بتواند هزینه کارگر را بدهد.

در کلاته خیج زنان پارچه بافی را نه به مثابه یک صنایع دستی منحصر به فرد بلکه به مانند کاری برای ارتزاق می‌نگرند، از این‌روست که این سنت تبدیل به صنعتی پرسود در این منطقه شده و آمار پارچه بافی استان سمنان را حتی از یزد نیز بالاتر و در رتبه اول کشوری نشانده است. روز که می‌دمد زنان در این منطقه پس از خدمت به گوسفندان و رتق و فتق امور، پشت دستگاه می‌نشینند و می‌بافند تا بتوانند روزی خانواده را در این اوضاع خشکسالی و کاهش درآمد دامداری و کشاورزی افزایش دهند. ( در کلاته خیج به جای رسیدگی به گوسفندان، از واژه خدمت استفاده می‌شود. ) برخلاف سایر مناطق که مشکل بازار فروش وجود دارد، در کلاته خیج به نظر می‌رسد این مساله بحرانی نیست، سه یا چهار نفر از زنان عمده فروشی دارند و پسران یا شوهران‌شان با وانت، تانه‌های بافته شده را به اقصی نقاط کشور می‌برند، این امر علاوه بر کسب سود، بافنده‌ها را تشویق کرده است. برخلاف سایر مناطق که دارها را جمع کرده و قیلوله عصرگاهی و صبح گاهی را جایگزین کرده‌اند، همچنان پشت دار تانه‌بافی بنشینند و با پرش هر ماکو، سرمایه‌ای به اقتصاد خانوار خود بیفزایند.

فاطمه باباخانی

مدیر انجمن تیرگان و فعال میراث فرهنگی

کلیدواژه ها :

این خبر را به اشتراک بگذارید :