به گزارش خبرنگار کلهرنیوز، مقام معظم رهبری «جهاد تبیین» را یکی از مهمترین وظایف همه آحاد اجتماع معرفی کردهاند و هنر یکی از مهمترین و اصلیترین جلوههای تبیین در جامعه است.
در ابتدا اندکی از خودتان و خلاصهای از دورههای مختلف زندگیتان بگویید، اینکه چطور گذشت و چه شد که وارد حوزه شعر شدید:
من سیدصادق خاموشی متولد سال ۱۳۶۹ و اهل اسلام آبادغرب هستم. از کودکی به شعر و داستان علاقمند بودم اما در نهایت شعر را به صورت جدی ادامه دادم و تا به حال توانسته ام در زمینه ی شعر ۴۱ عنوان ملی و استانی و کسب عنوان در برنامه های مشاعره تلویزیونی شبکه آموزش شدم و در زمینه شعر فعالیت های متعددی داشته و تا به حال ۶ عنوان کتاب منتشر کرده ام.
وی افزود: از مهم ترین عنوان های بنده کسب عنوان جوان سال استان کرمانشاه در سال های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ می باشد.
ازدواج چه تأثیری در رویکرد اشعار شما داشته است؟
ازدواج و آغاز زندگی مشترک با همسری همراه و مشتاق به ادبیات، فرصتهای شاعرانهام را ماندگار کرده است چرا که همسرم مریم رضایی شاعر هستند و تا به حال ۴ عنوان کتاب به صورت مشترک منتشر کرده ایم. همچین ایشان موفق به کسب چند عنوان استانی در کنگره های معتبر شعر شده اندـ
پس از پدر شدن تاثیری برروی لحن و حس اشعار و به نوع دیدگاه شما داشته است؟
پس از ازدواج و پدر شدن پنجره ای به روی بنده گشوده شد که این پنجره رو به امید و مثبت اندیشی بود که این امید و مثبت اندیشی به شعرهای بنده وارد شد و باید بگویم که پدر شدن یک تجربۀ ناب و پیچیده بود. هنوز از لحظهای که فرزندم را نشانم دادند و گفتند مبارک است، در شگفتم.
تاکنون چند شعر برای فرزندتان گفته اید؟
بگذارید قبل از جواب دادن به سوال اندکی در خصوص اتفاق جالبی که بعد از به دنیا آمدن پسرم افتاد بگویم، من فرزندی به اسم رضا دارم که در آستانه ی چهار سالگی است و اتفاق جالب از اینجا بود که دو روز بعد از متولد شدن پسرم بنده برگزیده ی مسابقه ی مشاعره ملی رضوی شدم و همه به برکت نام مبارک حضرت رضا(ع) بود و اما جواب سوال شما، در حال حاضر ۴ شعر برای پسرم گفته ام، اما در آینده حتما اشعار بیشتری خواهم سرود.

اولین ها همیشه در خاطر می ماند،بفرمایید اولین شعرتان را در چه سنی سروده اید؟ و از چه سنی به صورت حرفه ای قدم به دنیای شعر گذاشتید؟
شعر گفتن بهطورجدی برای من از وقتی شروع شد که من کودکی ۱۰ ساله بودم اما از ۲۲ سالگی بصورت حرفه ای شعر را پیگیری کردم.
نظر خانواده دربارۀ شعر گفتن شما چه بود؟
خانواده استقبال کردند. هرچند در آغاز کار، چون آیندۀ یک شاعر یا هنرمند مبهم هست، بیشتر اصرارشان بر این بود که من بیشترین وقت را برای درسم در رشتهای دانشگاهی خوب بگذارم؛ اما بعدها که علاقۀ من را دیدند که من میتوانم نمونههای خوبی از شعر ارائه دهم، تشویقم کردند و الآن هم یکی از مشوقهای جدیام همسرم است چرا که او قبل از آشنایی با من شاعر بودند و عضویت و سابقه ی ایشان در انجمن قبل از بنده بود اما بعد از ازدواج بنده با ایشان بیشتر در زمینه شعر کار کردم و موفقیت هایی که من کسب کردم بعد از ازدواج بود.
چه شاعری در زندگی شعری شما تاثیر گذار بوده؟با چه شاعرانی در ارتباط بوده یا هستید؟
شعرای زیادی در شعر و حتی نوع نگاه بنده به زندگی ثأثیرگذار بوده اند اما علاقمندی من به ادبیات کلاسیک و آشنایی با شاعران قرون گذشته باعث شد که نمونههای موفق هر شاعر مطرحی را در قرنهای مختلف بخوانم ازجمله: عطار، خیام، مولانا، سعدی و حافظ؛ شعرای معاصر هم هوشنگ ابتهاج، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی، فاضل نظری، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری
وی ادامه داد: همچنین با شاعران مختلفی در استان ها در ارتباط هستم از جمله: شاعران شهرستان کرمانشاه، اصفهان، گلستان، آذربایجان، تهران و… که مجالی برای آوردن اسم تک تک این بزرگواران نیست.
خودتان فکر می کنید سبکتان شبیه کدام یک از شعرا است؟ و در چه قالب هایی شعر گفته اید؟
اگر شاعری می خواهد موفق باشد نباید شبیه کسی باشد بلکه باید نگاه و امضای خود را در شعر داشته باشد. شاعران نمی توانند کسی را به عنوان استاد خویش در شعر نام ببرند. بی گمان شاعران نیز استاد دارند اما نه در آموزش شعر. آن چه را که می آموزند ادبیات است نه شعر. آموختن و آموزش آرایه های ادبی و ردیف و قافیه و اوزان شعری و افاعیل عروضی و اسامی آن ها و صنایع لفظی و معنوی و چه و چها. از لوازمات و ابزار شعرند نه شعر.
بنده در قالب غزل، رباعی، دوبیتی، مثنوی، چهارپاره و شعر نو نیمایی فعالیت می کنم اما قالب اصلی بنده همان غزل می باشد.
موضوعات و مضامین اشعار شما بیشتر چیست؟
نمیدانم موضوع و مضامین را میشود از هم تفکیک کرد یا نه؛ ولی من سعی کردم در تمامی موضوعات شعر بگویم. البته به دنبالش نرفتم؛ گاهی خود موضوعات سراغ من آمدند و از من خواستند آنها را شعر کنم. خیلی وقتها از یک حس خیلی ساده شروع شده و بعد به جایی رسیده که خود من هم فکرش را نمیکردم که از آن احساس سادۀ دلتنگی یک غزل ایجاد شود یا به فرض نگاه کردن به درختان زیبای بلوط یا پیرمردی دست فروش منجر به شعر شود. هر اتفاقی و بیشتر سوژه های اجتماعی، عاشقانه و آیینی برای من دستمایۀ شعر بود و سعی کردم با مضامین مد نظر بهترین اشعار را خلق کنم.
آیا دیوانی تا بحال چاپ کرده اید؟ توضیحی در خصوص آن دهید؟و چه شد که به فکر چاپ سروده هایتان افتادید؟
بله. تا به حال ۶ کتاب منتشر کردم که شامل ۵ مجموعه شعر و ۱ کتاب آموزش شعر به ترتیب زیر می باشند:
-چاپ مجموعه شعر «حماسه ی حسینی» سال ۱۳۹۱ _ انتشارات کوثر کرمانشاه .
-مجموعه شعر «ابریست هوای ما» سال ۱۳۹۹ _ انتشارات ماهواره تهران.
-مجموعه شعر رجعت آفتاب(مشترک با همسرم) سال ۱۴٠٠ _ انتشارات ماهواره تهران .
-کتاب آموزشی آرایه های ادبی به زبان ساده(مشترک با همسرم) سال ۱۴۰۰ _ انتشارات ماهواره تهران _ سال ۱۴٠٠.
-مجموعه شعر دفاع مقدس هستی اش را به اشتراک گذاشت (مشترک با همسرم) سال ۱۴٠۲ با حمایت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان کرمانشاه .
-مجموعه شعر دفاع مقدس قله های فروتن (مشترک با همسرم) سال ۱۴۰۳ _ با حمایت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس.


چه نکاتی را برای شاعران جوان توصیه میکنید؟ و اسیبی که شعر جوان را تهدید می کند چیست؟
توصیه من در جهت معرفی آسیب ها است چرا که رفع آسیب ها بهترین مسیر و راه را برای شاعران جوان ایجاد می کند.
از مهمترین آسیب های امروزه شعر و هنرهای دیگر غیر فنی و دم دستی شده اند و خیلی از آثاری که به عنوان شعر، موسیقی و… منتشر می شوند فاقد هرگونه ارزشی هستند. کسی که به مسیر شعر قدم می گذارد باید با همه ی قواعد آن آشنا باشد و اشعار شاعران بزرگ کهن و معاصر بخواند و از نقدها و راهنمایی های اساتید حقیقی شعر بهره مند شود اما متأسفانه یکی از آفتها و بلایایی که گریبانگیر شعر جوان است، همین گفتن از چیزیست که تجربه نشده یا اتفاقیست که نیفتاده یا کاریست که شاعر انجامش نمیدهد و به نوعی کپی برداری از شاعران بزرگ است. مثلا: صحبت از جغرافیایی که شاعر تجربهاش نکرده؛ نیشابور و قونیهای که شاعر تا به حال به آنجا نرفته و روزی هزار بار برای معشوق جان میدهند و و هزار بار سماع میکنند و پنجرۀ اتاقشان همیشه رو به کوچهای باز میشود که معشوقهها با جلوهگاه فوق بشری در آن در رفتوآمد هستند.
چنین احساسهای تجربه نشدهای در شعر، عاقبت یک روز به شعر جوان ما آسیب میرساند.
من فکر میکنم هر شاعر جوانی برای این که خودش را بشناساند، لازم نیست از نوشتههای دیگران تقلید کند. هرچند شاعران جوانی هم هستند که دوست دارند از همان اول بدون تأثیر از دیگران شعر بگویند؛ اما متأسفانه تعدادشان کم است یا به علت عدم پختگی و دانش کافی پا را از نمونههای اول فراتر نمیگذارند و متوقف میشوند.
به نظر شما شعر گفتن قابل یادگرفتن است یا ذاتیست؟
هر دو شعر قواعد و فنون خاص خود را دارد اما دانستن همه قواعد بدون ذوق شاعری بی فایده است. در واقع اگر در وجود کسی ذوق شعر باشد همین ذوق او را به سمت یادگیری می برد.
و در یک کلام چرا شعر؟
به قول مجید سریال قصه های مجید شعر نیاز به چیز زیادی ندارد فقط یه کاغذ و قلم می خواهد.
به عنوان یک شاعر جوان انتظار دارید در شعر به چه افقی دست پیدا کنید؟
به افق دیدی که مثل حافظ حتی در اوج کشتار مغول ها مثبت اندیش باشم. یا مثل سعدی عاشق همه باشم که همه مخلوق خدا هستند.
آیا می شود به حرفه شاعری به عنوان منبعی برای درآمد زندگی تکیه کرد؟
بله. اگر یک شاعر حرفه ای بود می توان به عنوان یک منبع درآمد به آن نگاه کرد.
در پایان یکی از شعرهایتان را برایمان بگویید؟
چشم درشت پنجره محو مناظر است
نقاش شاهکار طبیعت چه ماهر است
خیاط مهربان به زمین هدیه می دهد
پیراهنی که تازه و خوش نقش و فاخر است
بر برگ برگ رنگی دیوان نوبهار
شعر و غزل نوشته، خداوند شاعر است
در وصف با وقاری و شرح جمال تو
حتی زبان سوسنت ای باغ! قاصر است
اینکه نسیم در نفسش بوی زندگیست
از لطف آن کسیت که با او معاشر است
ای گل! برای هدیه ی باران و آفتاب
رو به خداست دست درختی که شاکر است
نویسنده: نگین سارائی ارشد علوم ارتباطات
این خبر را به اشتراک بگذارید :