تحلیلی به قلم دکتر آرش آذرپیک:
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم /از آن به که ایران به دشمن دهیم
چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد نشست
نشست عباس عراقچی با تروئیکای اروپایی را می توان با توجه به سه دانش واژه ی متن , زیر متن و فرامتن چنین مورد تدقیق و تحقیق قرار داد. الف) متن سخنرانی عراقچی: متن همان پیام روشن ، بی پرده ، و کاملا مستقیم در سخنرانی اوست. ایران ، کشوری صلح طلب است و انرژی هسته ای صلح منشانه و زیر نظر مستقیم آژانس انرژی اتمی است اما اسرائیل بدون هیچ سند موجه، به کشور ما تجاوز کرده و نیروهای مسلح ما حق دفاع مشروع دارند از همه لحاظ ب) زیر متن : پیام پنهان ، غیرمستقیم و تضمنی سخنرانی عراقچی است. ما حق داریم اسرائیل را با تا حد نابودی مورد تهاجم دفاعی قرار دهیم چون ذات تجاوز گرایانه دارد و متعهد به هیچ معاهده ای بویژه در انرژی هسته ای نیست و اگر هر کشوری هم بخواهد به او در حمله نظامی کمک کند متجاوز به شمار می آید و در خلیج فارس او را سرجای خود خواهیم نشاند حتی شما تروئیکای عزیز در وضعیت نفع نفتی معطوف به تنگه ی هرمز و ایضا آمریکا در وضعیت موی زرد! فرامتن : امری فیزیکی و مشاهده مند و کاملا خارج از کلمات متن است و به شدت می تواند باعث تلقین روانی خواسته های متن در مخاطبان شود. و فرامتن سخنرانی عراقچی در امروز سی ام خردادماه ۱۴۰۴ فراگیرترین و شدیدترین حمله موشکی تا به دقیقه ی اکنون ایران به اسرائیل است و این فرامتن دقیقا همزمان با قرائت متن سخنرانی باعث اعتبار و ارج شناسی بیشتر جایگاه ایران در روانگاه دیگر دول متفرق در سازمان ملل متحد شد! و پدیدارشناسی متن و زیرمتن و فرامتن این سخنرانی را _که پیام بود و نه مذاکره_ میتوان با عنایت به نظریه ی به رسمیت شناسی(جایگاه شناحتی) فیلسوف آلمانی (اکسل هونت) _به مینیمال ترین شکل ممکن_ چنین مورد ارزیابی قرار داد. برای درک عمیق و دقیق این نگرش می باید به ریشه های عنیق و عتیق آن نیم نگاهی انداخت: ماکس وبر در نظریه ی عقل ابزاری استدلالش بر آن است که در جوامع مدرن کنش های اجتماعی بر بنیاد محاسبه گری و فایده گرایی هدفمند است و ارزش ها و سنت های اخلاقی و عواطف بشری کاملا در حاشیه قرار می گیرد تا کارآمدتر و منطقی تر بتوانند از ابزارهای لازم و مناسب چهت رسیدن به اهداف متمرکز سودجست. و اما هابر ماس از فلاسفه ی نسل دوم مکتب فرانفورت در برابر ماکس وبر نظریه کنش ازتباطی را مطرح کرد. او از اینکه جوامع در هژمونی و سیطره ی عقل ابزاری شوندو روندی قهقرایی پیش گرفته اند ناخرسند است. و راه رهایی از قفس آهنین ماکس وبری را کنش ارتباطی معطوف به حصول تفاهم دانست. که در آن کنشگران با وارونه سازی سوژه ی تک روایتی و انفرادی نئولیبرال ، با هم رابطه ای دو جانبه را می آغازند جان مایه ی این تفاهم با نفی خودمحورانگی ها بر دو سنگ پایه است: مقدم دانستن موفقیت های جمعی(بر اساس استدلال، وفاق و همکاری) بر موفقیت های فردی دوم حصول موفقیت های فردی با هماهنگی با موفقیت های اجتماعی و کنش تعاملی اصل تفاهم میشود و این به معنای نفی خردگرایی نیست بلکه رهایی عقل از تقلیل گرایی خرد ابزاری است. و اما اکسل هونت با پذیرش اصل کنش ارتباطی در برابر کنش عقل ابزاری بنابر سنت انتقادپذیری و استدلال پذیری مکتب فرانکفورت به نقد همه جانبه اصل تفاهم هابرماس پرداخت. هونت استدلال می کند که نظریه ی تفاهم بنیادِ کنش ارتباطی هابرماس انتزاعی می نماید زیرا مبتنی بر پیش پنداره هایی ست که _به تعبیر نگارنده_دچار نوعی مسیحانگری ناواقع گرا و غیر پراگماتیک شده است. بنابراین اکسل_به تعبیر این قلم_ کنش ارتباطی انضمامی را پی ریزی کرد و در آن به روشنی با برهان و شوندآوری فیلو_جامعه شناسانه اش اثبات می کند که بستر گفتگو بی تردید بر پیروزی در نزاع شکل خواهد گرفت. او می گوید باید دیگری من را در منازعه به عنوان طرف گفتگو به شمار آورد تا جایگاه من از حالت منفعل بودکی و تسلیم شدگی در مواجهه با دیکته ی خواست های دیگری بیرون بیاید. زیرا هابر ماس در نظریه ی خود از نقش قدرت و منافع فردی _جمعی دیگری غافل بوده است که چه بخواهیم و نخواهیم اگر از ژست مسیحانگری غیر کاربردی بیرون بیاییم ، بر تمامیت ما در صورت عدم نمود بخشیدن به قدرت و عدم مبارزه برای احقاق حقوق حیاتی، طبیعی و اجتماعی مان اعمال خواهد شد و بی تردید از هرگونه طرف گفتگو بودن در جوامع طرد خواهیم شد و ابژه ی سیبل گونه ی اهداف و خواسته های منفعت طلبانه ی آنها خواهیم شد. نظریه اکسل جنس سومی برآیندی است از دو نظریه به ظاهر متخاصم یعنی کنشِ تفاهم بنیانِ ارتباطی و دکترین قدرت متکثر در جامعه ی میشل فوکو بنابر نگرگاه اکسل رسیدن به جایگاه به رسمیت شناخته شدن برای طرف گفتگو واقع شدن و عدم طردشدگی بر سه فرایند مکمل سامان می یابد الف) اعتماد به نفس برای عدم انفعال و پذیرش پتانسیل های قدرت خود در جامعه ب) شرافت نفس و خودارزشی با دفاع جانانه از حقوق اساسی خود در این حال با اعتبارزایی از طریق کوتاه نیامدن از حق و خواسته های خود و روکردن داشته های بی انکار خویش ، به جایگاه برابر با دیگر طرف های گفتگو دست خواهیم یافت ج) عزت نفس ) آنگاه که دریافتیم ماهیت گفتگو بر ستون مبارزه و بده بستان های طبیعی استوار است و بدون پیروز شدن در آوردگاه نزاع نمیتوانیم از ارزش هایمان سخن بگوییم , میتوانیم از داشته ها و پتانسیل هایی ویژه خود رونمایی کنیم که میتواند ما را در جایگاهی فراتر از برابر بودگی هم در حین و عین گفتگوی تفاهمی نشان بدهد در دید دیگری ها. و بر همین مدارگاه است که عراقچی بدون دادن امتیازهای حیاتی و ضرورتمند کشوری به دیگری از صلح _, و نه تسلیم _سخن بگوید. و دیگری ها هم نتوانند در گفتگو منافع نامعقول و غیر مشترک خود را بنام صلح بر ما تحمیل کنند. مذاکره برای صلح و پیروزی در میدان جنگ بنابر نظریه اکسل دو نیمه ی هم افزای احقاق حقوق بنیادین این سرزمین اهورایی است.
زنده باد ایرانشهر ورجاوند با مهر: آرش آذرپیک
این خبر را به اشتراک بگذارید :
این خبر را به اشتراک بگذارید :