یادداشتی به مناسبت درگذشت کارگردان شهیر سینمای ایران ناصر تقوایی
کلهر نیوز: به قلم آریو همتی
به گزارش کلهر نیوز، زمانی که کمپانی های غول پیکر ، نظام سرمایه سالار صاحب فیلم بود و عوامل را با دستمزد به خدمت می گرفت و آنچه اراده می کرد می ساخت، در فرانسه علیه این سیستم هالیوودی یک کودتای هنری به پا شد. جنبش موج نوی سینمای فرانسه با گدار، تروفو ، بازن و.. دنبال چه چیزی بودند؟ در واقع محوریت اصلی نگرش آنها مبارزه برای حفظ هویت فردی و حفظ هویت هنری اثر ارائه شده بود. مولف بودن و امضای مولف در این نوع سینما در واقع امری بود که می توانست علیه سرمایه سالاران باشد. کارگردان با این امضای شخصی دارای سبک می شد و می توانست از استعمار سیستم سلطه ـ یا به اصطلاح دکترآرش آذرپیک بنیانگذار فرائیسم حاکمیت سوژگی ـ در بیاید، موج نو توانست از سینمای فرانسه به هنر های مختلفی از کشور های مختلف راه یابد. و با نوآوری های جدید کارگردان های مولف خویش مانند ژان لوک گدار در دو زمینه تکنیک و هنر و همچنین حالت سوم یعنی ساحت هم افزای این دو ، جرات و جسارت نوآوری و به المان های خاص خود رسیدن در هنر، جایشان را در تاریخ تثبیت کردند. در ایران نخست احمد رضا احمدی با کتاب طرح ۱۳۴۱ و تحت تاثیر او شاعرانی مانند بیژن الهی ،مروا نبیلی ،اسماعیل نوری علا، پرتو نوری علا، یدالله رویایی ، محمد رضا اصلانی ، و… و سپس در سال های چهل و هفت و چهل و هشت داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی ، مسعود کیمیایی ، و علی حاتمی و تا نیمه اول دهه پنجاه با اضافه شدن امیر نادری، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث ، فریدون گله ،عباس کیارستمی پرویز کیمیاوی ، بهمن فرمان آرا ، خسرو هریتاش ، وخود محمد رضا اصلانی و… با این موج همراه و در جهت تثبیت بیش از پیش آن کوشیدند. ناصر تقوایی مانند علی حاتمی ، بهرام بیضایی و… در میان در ایران ماندگان این موج بیشترین وفاداری را به اصل عدم باج دادن به هر نهاد سرمایه گذار چه خصوصی و چه دولتی سعی در حفظ هویت خود، حفظ هویت ابعاد هنری این به اصطلاح کالای صنعتی از نکاه جریان سرمایه سالار را داشتند. المان ویژه ی این فیلمسازان مولف که در آثار آنها تثبیت شده بود و از فیلم A به فیلم B هم تکرار می شد و هم بسط داده می شد جز جدایی ناپذیر و غیر قابل خرید برای سرمایه گذاران بود. این عدم باج دادن فیلمساز از نگرش اولیه موج نو بر می خواست تن ندادن آنها به هر شرایطی نشان دهنده ی آن بود که این دسته به اصالت اثر ، ماندگاری و وجوه هنری آن بیش از وجوه گیشه ـ سرمایه اهمیت می دهند. طبیعی است که کمتر سرمایه گذاری ریسک عدم بازگشت سرمایه اش را بخواهد بخاطر این کارگردان های بزرگ و صاحب سبک به خطر بیاندازد. از طرف دیگر دو امر دیگر را باید در نظر گرفت.. یک ) امر متقاعد کردن سیستم های نظارتی دو ) امر درگیری های احتمالی سرمایه گذار با این کارگردان هایی که تن به زور و اجبار یا خواسته ی بیرونی نمی دهند. به هر حال و با وجود شرایط بد اما هر کدام از این کارگردانان توانستند تعداد مختلف و متفاوتی اثر در سینما بر جای بگذارند . دسته نخست که تعادل را رعایت می کردند و برخی نکات را حاضر می شدند با گفتگو حل کنند تعداد آثار زیادی ساختند اما دسته دوم که رادیکال تر بودند و البته انعطاف ناپذیر تر مانند ناصر تقوایی یا بهرام بیضایی آثار کمتری ساختند. دسته فیلمسازان رادیکال در مسائل اجتماعی نیز دارای نظر بودند و قدرت ارایه نظر خود را با پذیرفتن تمام وجوه پسینی آن داشتند. ناصر تقوایی فیلمسازی بود که با آرامش در حضور دیگران از آغازگران سینمای ساختار آوانگارد سینمای ایران، با نفرین از آغازگران پساساختارگرایی و با ای ایران در قله های فراساختارگرایی در تاریخ سینمای ماست. در سینمای آمریکا نیز کارگردانانی مانند مایکل چمینو، مارتین اسکورسیزی ، فرانسیس فورد کاپولا و الیور استون متاثر از موج نوی سینمای فرانسه آثار درخشانی خلق کرده و المان های سبکی خود را توانستند تثبیت کنند. چیمینو نسبت به جان مایه ضد کمپانی ـ سرمایه سالاری جنبش موج نو ارادت بیشتری داشت برای همین نسبت به دیگر کارگردانان این موج ، فیلم های کمتری ساخت. ما در روز رفتن ناصر تقوایی برای این کارگردان مولف مطرح و صاحب سبک که آثار ماندگاری مانند «آرامش در حضور دیگران» ، «دایی جان ناپلئون» ،«ناخدا خورشید» و… را ساخت کلاه از سر بر می داریم . او در کنار همقطارانش داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی و بیضایی و حاتمی و.. همیشه زنده خواهد بود.
این خبر را به اشتراک بگذارید :
این خبر را به اشتراک بگذارید :