کلهر نیوز: به قلم آریوهمتی
به گزارش کلهر نیوز، فیلم علت مرگ نامعلوم به کارگردانی و نویسندگی علی زرنگار درکنار فیلم پیر پسر اکتای براهنی در بین اکران های ۱۴۰۴ تنها آثاری بودند که در ذیل سینمای فراساختارگرا تعرف می شدند، برای همین مرا مجاب به نوشتن کردند. پس همانگونه که گفته شد علت مرگ نامعلوم بنا بر تقسیم بندی ساختاریک در نوع سینمای فراساختارگرا قرار می گیرد. مفهوم ژانر و نام ژانری خاص مانند جاده ای یا اجتماعی و…که دیده ایم برای آن به کار می رود نمی تواند داشته های فیلم را آنگونه که باید برای مخاطب حرفه ای سینما عریان کند. برای اینکه این فیلم به شدت ایرانی را درک کنیم بایدگفت فیلمنامه نویس و کارگردان آن نخواسته فیلمی اجتماعی بسازد بلکه بر خلاف ظواهر ،فیلمی عمیق و عارفانه ساخته است. این اثر را می تواند در امتداد نگره عطار و مولانا دانست که اکنون بر پرده سینما بعد از قرنها جان گرفته است. البته پیش تر تجربیاتی مهمی مانند نارونی از سعید ابراهیمی فر ، شاید وقتی دیگر بهرام بیضایی ،هیولای درون خسرو سینایی و… داشته ایم و این اثر هم در این راستا ساخته شده است. اگر به مکتب شناسی و سبک شناسی آکادمیک توسط دکتر آرش آذرپیک رجوع کنیم : مکاتب بر سه بستر الف ) جهان ابژیکال ، ب) جهان سوبژیکال پ )جهان زبانی متنی شکل می گیرند. و اگر به تاریخ ایران بازگردیم : بعد از حمله مغول و ویرانی بسیاری که در جهان بیرونی شکل گرفت زیبایی های بیرونی از میان برداشته شد و ترس از ابراز داشته های تمدنی حکما و ادبای بزرگ ایران را بر آن داشت که از دربار محوری پیشا مغول ، به خانقاه پناه ببرند. سیستم خانقاه و قواعد خاص آن همراه با دایره واژگانی خاص آنجا ، آثار فاخر بسیاری را همزمان با کشف ساحت های متنوعی از جهان درون انسان توانست بیافریند. زمانی که جهان بیرون زیبا نیست ،زننده ، ویرانگر ،کشنده و خون ریز می شود طبیعی است هنرمندان نتوانند در این جهان نازیبا کشف کنند و به سراغ جهان درون و لایه های تو در توی آن بروند. ملک الشعرا بهار بنا بر ادبیات و فرهنگ زیستی مردمان آن عصر ، در عصر مدرنیسم نام سبک عراقی بر آن گذاشت و بعد تر به شکل علمی تر و به روز رسانی شده توسط آرش آذرپیک بنا بر نگرشمند بودن آن در عین نگارشمندی عنوان مکتب عراقی داده شد. حال به فیلم برمی گردیم. علت مرگ نامعلوم توسط فیلمنامه نویس و کارگردانی خلق شده که این جهان درونی مکتب عراقی را به هر شکلی درک کرده است. نخست عدد هفت که در عرفان ما از مهمترین اعداد است و درباره فلسفه. این عدد مقاله و کتاب هایی علمی نوشته شده است .از هفت مسافر و بعد از مرگ یکی از مسافران با اضافه شدن راننده مجدد هفت نفر را تشکیل می دهند. نکته بعدی مسیر طراحی شده است . که در آن یک مقصد به ظاهر آسان که انگار امروزینه شده ی کوه تمثیلی قاف است که در عطار و سی مرغ و سیمرغ خوانده ایم . مسیر سخت سلوک و انسان می ماند و خواسته ها، تمایلات ، آرزو ها و درونی پر آشوب که هر لحظه ما را می خواهند از پای در آورند. این جنگ سخت درونی نه آنگونه که در جهان ماتریالیک غرب خوانده ایم به تنها ذهن مربوط است ، بلکه آنگونه که دکتر آرش آذرپیک می گویند: ساحات مشکک مادرماییک هفتگانه خودآگاه ها و ناخودآگاههای ما، ذهن، دل ، حافظه ، حافظه قدسی ،وجدان و … بی نهایت ضمیر دیگر مانند ضمیر دگرآگاه و فراآگاه را شامل می شود. کاراکتر ها در این فیلم با وجود تشکیل اجتماعی محدود و خاص ، در ساحت فردی و کشمکش های درونی ساخته می شوند و البته کلیت چه فردی آنها و چه جمعی آنها ، ضد اجتماعی است . همه چیز به شکلی طراحی شده که به مخاطب و جهان درونی فردی او تلنگر بزند. وجدان مخاطب را به کنش وادار کند و همه به خویش بازگشت داشته باشیم . بازی های فیلم بسیار باور پذیر و قصه و شخصیت پردازی ضد کلیشه های رایج است . این قصه جذاب و اجراهای درست می تواند نشان دهنده حضور کارگردانی مسلط باشد.
این خبر را به اشتراک بگذارید :
این خبر را به اشتراک بگذارید :