برای نمونه رسم آش «شاێ ماران»(شاه مارها) که بیشتر در زندگی عشایری و روستایی در گذشته جریان داشت و برای در امان ماندن از مارگزیدگی انجام می گرفت امروز دیگر محلی از اعراب ندارد. اما بعضی از رسومات جنبه اسطوره ای و نمادین دارند و شامل شرایط زمان_مکانی نمی شوند. از میان این اداب و رسوم «داڵگ اول وهار»(مادر اول بهار) رسم ارزشمندی است که جنبه سمبلیک آن توان معرفی در وسعت جهانی را دارد و در دنیای هنر قابلیت پرداختن و برجسته سازی آن میرود.

داڵگ اول وهار مادری اسطوره ای است که با آمدنش بهار را با خود می آورد و مردم به شکرانه آمدن بهار آشی تهیه می کنند و سهم او را کنار می گذارند و معتقد هستند که او به همه خانه ها سر میزند و از آشی که باب میلش باشد می خورد و باعث رزق و روزی آن خانه می شود.

حضور مادر اول بهار و سر زدن او به خانه ها در شب اتفاق می افتد و کاسه ای که سهمش است کنار گذاشته می شود اگر روز بعد کاسه دست خورده باشد اهالی آن خانه اعتقاد پیدا می کنند مادر اول بهار امشب به خانه آنها سر زده و سالی پر از رزق و روزی پیش رو دارند.

در تقویم کُردی آغاز بهار از اول ماه «رێبنان» یا «بهمن» شروع می شود. ماە های تقویم کُردی کلهر عبارت است از:

وهار: رێبنان، گیاخێزان، نورزمانگ

تاوسان: گُڵە زردە، گنم درو، گاقوڕ

پایز: خرماپزان، واهێڵان، وڵنگ رێزان

زمسان: سردە وا، هساوات، سییەمانگ

از لحاظ ادبی و تجسمی اینکه بهار دارای مادر است و این مادر به زمستان سرد و سخت و لجوج پایان می دهد و با خود اعتدال در هوا و رویش و سرسبزی بر کوه و دشت به همراه می آورد از زیباترین نمادهای فرهنگی هر ملتی می تواند باشد.

مادر اول بهار در مقایسه با فرهنگ فارس زبانان و شخصیت «عمو نوروز» تا حدودی دو نشانه از نقش جنسیتها در رشد فرهنگ و ادب مردم را نمایان می کند. مادران کُرد با شعر خوانی و اسطوره سازی در ابیات خود فرزندانشان را بزرگ می کنند، مشک میزنند و امور زندگی را پیش میبرند. دالگ اول وهار نشانه ای بارز از نقش و تاثیر عمیق زنان در شکل گیری ادبیات و فرهنگ این دیار در کنار مردان می باشد که به زیبایی خود را با فرهنگ مذکرگرای ملل دیگر متمایز کرده است.

 

مجسمه مادر اول بهار اثر استاد مسعود میاور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلیدواژه ها :

این خبر را به اشتراک بگذارید :